آشوردن
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
/آشوردَن/
مصدر فعل متعدی[ویرایش]
آشوردن
- (قدیم): بن مضارع آشور؛ بر هم زدن، زیر و رو کردن.
- آنجا که زر پنهان کرده بود، مردی را دید که آن خاک میآشورد. «محمدبنمنور»
- زیر و زبر کردن، برهم زدن. آمیختن. خمیر کردن.
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|
منابع[ویرایش]
- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین