آشوردن

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

/آشوردَن/

مصدر فعل متعدی[ویرایش]

آشوردن

  1. (قدیم): بن مضارع آشور؛ بر هم زدن، زیر و رو کردن.
    آنجا که زر پنهان کرده بود، مردی را دید که آن خاک می‌آشورد. «محمدبن‌منور»
  2. زیر و زبر کردن، برهم زدن. آمیختن. خمیر کردن.

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین