آصال
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]/آصال/
اسم
[ویرایش]آصال
- (قدیم): شبانگاه، شبانگاهان، نزدیک غروب. جمعِ اصیل.
- از گردش سپهر بیشفقت راتبه غدوّ و آصال دارد. «ادیب عبدالله»
کهن واژه
[ویرایش]- آصال ممکن است به زبان معیار باستان به دو بخش آ - صال قابل تجزیه باشد؛ و صال به معنی ساختن، احداث کردن خانه، ساختمان و مانند آنها بوده است.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس