آصف
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /آصِف/
اسم
[ویرایش]آصف
- (قدیم): عنوان و لقبی بوده برای وزیران. در اصل نام وزیر سلیمان پیامبر بوده است.
- حافظ که هوس میکندش جام جهان بین/ گو در نظر آصفِ جمشید مکان باش. «حافظ»
کهن واژه
[ویرایش]- آصف ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش آص - اِف قابل تجزیه باشد؛ که در اصل تصیحف شده آصِد یعنی آویخته بوده است.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگشمس