آفتاباندا
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آفتاب/اندا/
اسم مرکب
[ویرایش]آفتاباندا
- پوشاننده آفتاب. آفتاب اندای.
- تو سایهای نشوی هرگز آسمان افروز/ تو کهَگِلی نشوی هرگز آفتاب اندای. «نصراللهمنشی»
مترادفها
[ویرایش]- آفتاب، آفتاب دادن، آفتاب پریدن، آفتاب گرفتن، آفتاب خوردن، آفتاب چریدن، آفتاب سا، آفتاب شدن، آفتاب بالانس، آفتاب پرست، آفتاب به آفتاب، آفتاب پهن شدن، آفتاب بالا آمدن، آفتاب لب بام، آفتاب گز کردن
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن