آلو
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /آلِو/
اسم
[ویرایش]آلو
- (گیاهی): میوهای خوراکی و گوشتی و تقریباً گِرد با هستهای سخت که انواع گوناگون دارد و گاهی با رنگ خود مشخص میشود.
- درختی از تیره گل سرخیان از دسته بادامیها و دارای انواع متعدد دارد.
- نوعی شربت نوشیدنی در تابستان که با میوجات خشک بویژه انجیل خشک درست میکنند.
- جزء پسین بعضی از کلمههای مرکّب، اخمالو، چاقالو، پشمالو. در آخر واژهها آوانگار آن آلو است.
- الو. آلو ... کجایی؟
جستارهای وابسته
[ویرایش]برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن