آژن
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آژَن/
اسم
[ویرایش]آژن
- (قدیمی): آژندن نیز آجیدن.
- آژن در زبان معیار باستان به دو گونه قابل تجزیه است، نخست به دو بخش آ - ژن و دوم به صورت آژ - عَن که این به معنی پیاده شدن راکب گرسنه یا یغماگر از مَرکب جهت غارت در نظر عوام بوده است.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس