پرش به محتوا

آگاه

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

صفت

[ویرایش]

آگاه

  1. آنکه از کاری یا خبری با اطلاع است، باخبر، مطّلع. واقف، عارف، هوشیار، بیدار. آگاه.
  2. آنکه در امری بینش و بصیرت دارد، دانا.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن