پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
صفحهٔ اصلی
سرواژهٔ تصادفی
همکاری
قهوهخانه
تغییرات اخیر
ورودی کاربران
واژه درخواستی
تماس با ویکیواژه
راهنما
جستجو
جستجو
ظاهر
کمک مالی
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
کمک مالی
ایجاد حساب
ورود
فهرست
انتقال به نوار کناری
نهفتن
بخش آغازین
۱
فارسی
تغییر وضعیت زیربخشهای فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
مصدر فعل متعدی
۱.۳.۱
منابع
تغییر وضعیت فهرست محتویات
اداره کردن
۴ زبان
English
Kurdî
Malagasy
Тоҷикӣ
سرواژه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
پیوند پایدار
اطلاعات صفحه
یادکرد این صفحه
دریافت نشانی کوتاهشده
بارگیری کد QR
چاپ/برونبری
ایجاد کتاب
بارگیری بهصورت PDF
نسخهٔ قابل چاپ
در پروژههای دیگر
ظاهر
انتقال به نوار کناری
نهفتن
از ویکیواژه
فارسی
[
ویرایش
]
ریشه لغت
[
ویرایش
]
فارسی
آوایش
[
ویرایش
]
/اِداره/کردن/
مصدر فعل متعدی
[
ویرایش
]
ادارهکردن
اداره
.
مملکت را با عادی خود اداره میکردند. «
حمدالله مستوفی
»
ترجمه
آلمانی:
-----
اسپانیایی:
-----
انگلیسی:
manage
ایتالیایی:
-----
پرتغالی:
-----
روسی:
-----
فرانسوی:
-----
ایتالیایی:
amministrare
dirigere
gestire
منابع
[
ویرایش
]
فرهنگ بزرگ سخن
ردهها
:
اسمهای مرکب فارسی
اسمهای فارسی-عربی
فعلهای فارسی
فعلهای فارسی با یک برگردان انگلیسی
مصدر فعل متعدی
مصدر متعدی