ارژنگ
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پارسی باستان
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ ارژنگ دارد |
آوایش
[ویرایش]- /اَرژَنگ/
اسمخاص
[ویرایش]ارژنگ (نامباستانی)
- نام کتاب مانی که دارای انواع نقش و نگار بوده و به موجب آن مانی ادعای پیغمبری داشت.
- نام چاهی که افراسیاب، بیژن را در آن زندانی کرد.
- نام یکی از مرزبانان ترکان در شاهنامه که در ساحل رودشهد با توس گلاویز و کشته شد.
- بدو گفت ارژنگ جنگی منم/ سرافراز و شیر درنگی منم «فردوسی»
- ارزشمند، مهم؛ اشاره به کسی که سخنان بیهوده بر زبان نمیراند و گفتارش ارزشمند است.
کهنواژه
[ویرایش]- ارژنگ ممکن است در زبان معیار باستان به صورت ارژ - اَنگ قابل تجزیه باشد؛ که اشاره به شخص یا فردی بود که سخنان سنجیده بر زبان آوَرَد. مقابل آروارهلق.
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین/فرهنگ شمس