اسپند
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /اِسپَند/
اسم
[ویرایش]اسپند (گیاهی)
کهنواژه
[ویرایش]- از قول کتسیاس از پادشاهان ماد، ولی اغلب محققان اذعان میدارند بیپایه است.
- یونانیان باستان وی را با آستیاگ یکی میپنداشتند. اسپند ممکن است مفهوم اسفندیار در شاهنامه باشد. اسپنداته.
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین.
- تاریخ ماد ISBN 964-445-106-6