باب
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- عربی
آوایش[ویرایش]
- /بٰاب/
اسم[ویرایش]
باب
- در، دروازه.
- بخشی از کتاب.
- تنگه میان دو خشکی.
- واحدی برای شمارش خانه و مغازه.
- قسم، گونه.
- باره، خصوص: در باب فلانی.
- بارگاه سلطان.
- بابا، بابو، پدر.
صفت[ویرایش]
- درخور، شایسته، لایق.
قید[ویرایش]
- مرسوم، معمول. بابطبع: مطابق طبع.
مثال[ویرایش]
- باب دندان: هر چیز موافق با ذوق، غذای مطابق سلیقه.
زبان دیگر[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- بهاری
آوایش[ویرایش]
- /بٰاب/
صفت[ویرایش]
باب
واژههای مشتق شده[ویرایش]
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین