پرش به محتوا

بسیج

از ویکی‌واژه

(بَ)

اسم

[ویرایش]
  1. فراهم آوردن، تهیه.
  2. رخت س

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • پهلوی
  • بسیج:آماده و فراهم شده و ساخته دکتر کزازی در مورد واژه ی " بسیج" می نویسد : ( ( بسیج به معنی آماده و فراهم شده و ساخته است و در بیت صفتی است جدا افتاده از "چراغ "می تواند بود که "بسیج "ریختی از وسیگ باشد، صفت پساوندی ساخته شده از وس ( =بس ) در پهلوی " ) ) ( ( چراغی است ؛ مر تیره شب را، بسیچ به بد ، تا توانی، تو هرگز مپیچ! ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 203 )
  1. آمادگی.
  2. تجهیزات.
  3. قصد، ارا د ه.
  4. آماده کردن نیروهای نظامی و مانند آن برای جنگ.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • نامه ی باستان جلد اول

اسم

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]
ایتالیایی

اسم

[ویرایش]

mobilitazione

انگلیسی
mobilization