بن
(بِ) (بُ)
صفت[ویرایش]
- ابن، پ
فارسی[ویرایش]
بُنْ : در گویش گنابادی به معنای باسن میباشد ، کون ، داخل چیزی
بَنْ :(ban) در گویش گنابادی یعنی گیر ، قفل کردن روی چیزی ، گیر دادن به چیزی
ریشهشناسی[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(بُ)
دکتر کزازی در مورد واژه ی بُن می نویسد : ( ( بُن با همین ریخت در پهلوی به کار می رفته است. ) )
چو دیدار یابی به شاخ ِ سخن
بدانی که دانش نیاید به بُن
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 187 )
ریشهشناسی[ویرایش]
اسم[ویرایش]
- ریشه، بنیاد.
- پایان، آخر.
- سوراخ مق
عدد[ویرایش]
- انقیاد.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(~.)
ریشهشناسی[ویرایش]
اسم[ویرایش]
- تکه کاغذ چاپی که دارندة آن میتواند به موجب آن از کالا یا خدمتی استفاده کند.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
برگردانها[ویرایش]
|
- انگلیسی
- root