پرش به محتوا

دری

از ویکی‌واژه

مرارتی

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /دَری/

اسم

[ویرایش]

دَری

  1. شکل نوین زبان فارسی از دوره ورود اسلام به ایران تا کنون. زبان دری.
    زبان دری زبان رسمی ایران که با لهجه یا گویش تهرانی قابل انطباق است؛ گویش مزبور زبان و لهجه مغان بوده که مسکن اولیه ایشان دماوند بود و کهن‌ترین تمدن در این ناحیه ری یا رغه باستان که اکنون شهر ری نامیده می‌شود، است.
    هرودوت پدر تاریخ مغان را یکی از شش قبیله پیش از پادشاهی ماد یا دوران پادشاهی گزارش می‌کند.
  2. از کلمه دره یا دربار گرفته شده است که در زمان گذشته شعرا در دربار پادشاهان خود را از مناطق دری زبان‌ها خواندند.
  3. (قدیم): زبانی دنباله زبان قدیم دری، که در عهد ساسانیان به موازات زبان پهلوی و پس از اسلام زبان رسمی و متداول ایران گردید.
  4. (عامیانه): سخنان ببهوده، حرف‌های بی‌سروته.

صفت نسبی

[ویرایش]
  1. منسوب به در و دره، دربار. کوه، کبک.

ریشه شناسی۲

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]

دِرّی

  1. در گویش گنابادی یعنی ترکیدن ، سوراخ شدن ، منفجر شدن.

زبان دیگر

[ویرایش]
  • عربی

صفت نسبی

[ویرایش]

دُرّی

  1. روشن، درخشنده،درخشان، تابان.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن