مه

از ویکی‌واژه

(مِ)

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

صفت[ویرایش]

  1. بزرگ، سرور.

جمع[ویرایش]

  1. مهان. مق که.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(~.)

ریشه‌شناسی[ویرایش]

اسم[ویرایش]

  1. پنجمین ماه از سال میلادی.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(~.)

ریشه‌شناسی[ویرایش]

  1. حرف نفی به معنای «نه».
  2. نشانة دعای منفی که قدما به کار می‌بردند.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(مَ)

  1. مخفف ماه.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(~.)

  1. بخاری است که گاهی در هوای مرطوب تولید می‌شود و در فضا پراکنده می‌گردد.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

تلفظ[ویرایش]

مهم /مِه/

  1. ابری که به زمین بسیار نزدیک باشد.

مترادف‌ها[ویرایش]

برگردان‌ها[ویرایش]

  • انگليسی:fog

تلفظ[ویرایش]

مه /مَه/

اسم[ویرایش]

  1. مخفف ماه

مترادف‌ها[ویرایش]

برگردان‌ها[ویرایش]

ایتالیایی

اسم[ویرایش]

nebbia

انگلیسی
vapour