مهر
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ مهر دارد |
آوایش
[ویرایش]- /مِهر/
اسم خاص
[ویرایش]مِهر
- مهر ماه اول پاییز از سال شمسی، محبت، دوستی و عشق، مهربانی.
- ز بانگ تبیره زمین و سپهر ..... بپوشید کوه و بیفگند مهر
- یکی از ایزدان یا امشاسپندان ایرانی. ایزد میترا، میتره، میثره، میترائیسم.
- آفتاب، خورشید.
عربی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]مَهر
- (فقه، حقوق): پول، طلا، مِلک، و مانند آن که هنگام عقد نکاح، ازدواج به زوجه میپردازد یا منتقل میکند.
- کابین، مهریه.
ریشه شناسی۲
[ویرایش]اسم
[ویرایش]مُهر
- نگین، خاتم.
- قطعهای گل پخته که نمازگزاران شیعه هنگام سجده پیشانی خود را روی آن میگذارند.
- آلتی از جنس فلز یا لاستیک که روی آن اسم شخص یا بنگاهی را نقش میکنند و از آن به جای امضاء در پای نامهها و قراردادها استفاده میکنند.
- مهر و موم کردن الف - بستن چیزی از طریق موم چسباندن به در آن و بعد مهر زدن به موم به طوری که به جز فرد مورد نظر کسی نتواند در آن دست ببرد و آن را باز کند. ب - ضبط اموال متوفای مدیون یا مجرم از طرف مراجع قضایی.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- شاهنامه: ISBN 964-5566-35-5