پرش به محتوا

مهر

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • پهلوی
جستجو در ویکی‌پدیا ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ مهر دارد

آوایش

[ویرایش]
  • /مِهر/

اسم خاص

[ویرایش]

مِهر

  1. مهر ماه اول پاییز از سال شمسی، محبت، دوستی و عشق، مهربانی.
    ز بانگ تبیره زمین و سپهر ..... بپوشید کوه و بیفگند مهر
  2. یکی از ایزدان یا امشاسپندان ایرانی. ایزد میترا، میتره، میثره، میترائیسم.
  3. آفتاب، خورشید.

عربی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]

مَهر

  1. (فقه، حقوق): پول، طلا، مِلک، و مانند آن که هنگام عقد نکاح، ازدواج به زوجه می‌پردازد یا منتقل می‌کند.
  2. کابین، مهریه.

ریشه شناسی۲

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]

مُهر

  1. نگین، خاتم.
  2. قطعه‌ای گل پخته که نمازگزاران شیعه هنگام سجده پیشانی خود را روی آن می‌گذارند.
  3. آلتی از جنس فلز یا لاستیک که روی آن اسم شخص یا بنگاهی را نقش می‌کنند و از آن به جای امضاء در پای نامه‌ها و قراردادها استفاده می‌کنند.
  4. مهر و موم کردن الف - بستن چیزی از طریق موم چسباندن به در آن و بعد مهر زدن به موم به طوری که به جز فرد مورد نظر کسی نتواند در آن دست ببرد و آن را باز کند. ب - ضبط اموال متوفای مدیون یا مجرم از طرف مراجع قضایی.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]