پرش به محتوا

مگوپتی

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • پارسی میانه (پهلوی)

آوایش

[ویرایش]
  • /مگو/پتی/

اسم خاص

[ویرایش]

مگوپتی

  1. در عهد ساسانیان بطور معمول به عامه رئیس کاهنان زرتشتی را مگوپتی می‌گفتند.
    مگوپتی ممکن است به دو بخش مگو - پتی قابل تجزیه باشد و استنباط کلی از اصطلاح فوق مغ کوبیده شده یا بلعکس مغ کوبنده، ادب کننده است.[۱]

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. آنطوری که حافظ در دوره اسلامی مغان را خرابه‌نشین و منزوی معرفی می‌کند؛ احتمال دارد در دوره ساسانیان که سخت به کیش زرتشتی مقید بودند، مغان را دشمن زرتشت و آواره کوه و بیابان کرده باشند.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
*نویسه‌ها
  • انگلیسی: mobad
  • پارسی میانه (پهلوی): magupati

منابع

[ویرایش]