ورمز

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • بهاری

آوایش[ویرایش]

  • /وَر/مَز/

اسم[ویرایش]

ورمز

  1. اصطلاح باستانی و اشاره به سرزمینی معلوم تحت عنوان مز.
    ورمز ممکن است به دو قسمت ور که در اینجا کنایه از مرز و محدوده است با صفت مَز که به یک گروه قومی، قبیله‌ای احتمالا متافیزیک اشاره دارد.

زبان دیگر[ویرایش]

  • بهاری

صفت[ویرایش]

ورمز

  1. نمی‌ده، دهنده نیست.
    هر ناقارد اِلِی‌یَن وَرمَز.
    هر کاری بکنی پس نمی‌ده.

واژه‌های مشتق شده[ویرایش]