نتایج جستجو

آیا منظورتان زمان گذاشتن بود؟
فارسی:

  • (فُ. هِ تَ) پایین گذاشتن، بر زمین گذاشتن. آویزان کردن. فرو افتادن. سست شدن. آویزان شدن. فرهنگ لغت معین...
    ۳۱۵ بایت (۱۹ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۸
  • وَرْزِمیْ :(warzemi) در گویش گنابادی یعنی روی زمین ، پایین گذاشتن...
    ۱۵۶ بایت (۱۰ واژه) - ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۰۶
  • (سُ) عربی سجده کردن. (اِم پرستش، پیشانی بر زمین گذاشتن برای عبادت یا اظهار فروتنی. فرهنگ لغت معین انگلیسی genuflexion genuflection genuflect...
    ۴۲۶ بایت (۲۲ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۰۸
  • خود در جایی؛ در جایی قرار گرفتن، مقابل ایستادن. سرین خود را بر روی زمین و جز آن گذاشتن. –––– ترجمه‌ها فرهنگ لغت معین فرهنگ بزرگ سخن [[رده:مصدر:نشستادن...
    ۱ کیلوبایت (۴۰ واژه) - ‏۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۴
  • زیر آن بخش از هر چیزی که رو بسوی زمین دارد؛ پایین. صدای نازک. زیر بار رفتن کار یا وضع سختی را پذیرفتن. زیر پا گذاشتن: بی اعتنایی کردن، اهمیت ندادن. زیر...
    ۳ کیلوبایت (۵۸ واژه) - ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۰۳
  • حوزه: [ورزش] نوعی یورتمۀ آرام که در آن اسب پیش از گذاشتن پا بر روی زمین آن را تا ارتفاع زیادی بلند می‌کند. «خوش‌خرامی» هم‌ارزِ «passage ۲»؛ منبع: گروه...
    ۴۲۳ بایت (۵۴ واژه) - ‏۵ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۰:۰۷
  • تشویقیدن به یه فعالیت تحریکیدن گذاشتن مهمیز spur (جمع spurs) وسیله‌ای فلزی که هنگام سواری بر پاشنه چکمه می‌بندند یه تکه زمین که از کوه یا کوه‌هایی بیرون...
    ۲ کیلوبایت (۱۱۹ واژه) - ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۸
  • biassing، گذشته ساده و گذشته استمراری biased یا biassed) (با مفعول) تاثیر گذاشتن. Our prejudices bias our views. پیش داوری‌های ما بر روی دیدگاه هایمان تاثیر...
    ۴ کیلوبایت (۲۹۸ واژه) - ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۰۲
  • قرار دادن. گذاشتن Just set that bag down on the floor (آن کیف را کف زمین بگذار) He took off his watch and set it on the dresser (او ساعتش را درآورد و...
    ۴ کیلوبایت (۶۲۵ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۱
  • خواباندن ( مثلاً شاخه مو را ). غُروس. غِراس. غِراسه. || از نوک وارد کردن .گذاشتن : و غرسوا فی الشموع العنبر و العود. ( دزی ج 2ص 206 ). || غرس کسی نعمتی را؛...
    ۶ کیلوبایت (۶۳۴ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۴۲