bias

Bias را هم ببینید.

انگلیسی

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ سوگیری دارد

آوایش

• آیپا: /ˈbaɪəs/, X-SAMPA: /"baI@s/

• noicon

  (پرونده)

• پساوند انگلیسی:-aɪəs|-aɪəs

ریشه‌شناسی

گرفته شده از biasis در فرانسوی میانه، از biais در پرونسی باستان

اسم

1. (ناشمردنی و شمردنی) سوگیری به چیزی، تعصب، جانبداری، پیشداوری، آمادگی قبلی (در قضاوت)، تمایل ویژه (به کسی یا چیزی).
   • nature has pointed out a mixed kind of life as most suitable to the human race, and secretly admonished them to allow none of these biasses to draw too much
2. (شمردنی، پارچه) خط‌های قطری میان تار و پود در پارچه‌های بافته (نمد چنین ویژگی ندارد)
3. (الکترونیک) یک ولتاژ یا جریان الکتریسیته که به الکترود یک ابزار برای نمونه یک ترانسفورماتور اعمال می‌شود.
4. (آمار) تفاوت میان انتظاری که از یک نمونهٔ برآورد کننده داریم و مقدار واقعی که از کل جمعیت آماری بدست می‌آید به این ترتیب مقداری که نمونهٔ آماری نمایندگی آن را می‌کند تغییر می‌کند و مقدار آن به صورت سامان یافته‌ای اصلاح می‌شود.
5. (ورزش) در بازی توپ بر روی زمین چمن یا crown green bowls: مقدار وزنی که به یک سوی توپ اضافه می‌شود تا بتواند روی زمین بگردد و راه بیفتد و به جای آنکه مسیر مستقیم را طی کند به صورت خمیده حرکت کند، خط کجی که چنین توپی می‌پیماید. ساختار یا شکل کج چنین توپ‌هایی.

عبارت‌های گرفته شده

• bias tape

برگردان در دیگر زبان‌ها

جانبداری، پیشداوری

• عربی: تحیز‎ m (taHayyuz)
• چکی: zaujetí cs(cs) خنثی, předpojatost cs(cs) مونث
• هلندی: vooroordeel nl(nl), vooringenomenheid
• آلمانی: Voreingenommenheit de(de) مونث
• یونانی: προκατάληψη (el) f (prokatálipsi)
• مجارستانی: elfogultság, részrehajlás
• ایتالیایی: pregiudizio m, predisposizione f, inclinazione f

• نروژی: Fordom, partiskhet
• پرتغالی: viés , distorção مونث, tendência مونث
• روسی: предубеждение (ru) (predubeždenije)
• اسپانیایی: inclinación (es) f, predisposición (es) f, parcialidad es(es) مونث, prejuicio es(es) مونث, sesgo (es), preferencia es(es) مونث, predilección f, tendencia (es) f
• سوئدی: partiskhet c

فعل

bias (سوم شخص مفرد حال ساده biases یا biasses، حال استمراری biasing یا biassing، گذشته ساده و گذشته استمراری biased یا biassed)

1. (با مفعول) تاثیر گذاشتن.

   Our prejudices bias our views.

   پیش داوری‌های ما بر روی دیدگاه هایمان تاثیر می‌گذارد.

هم‌خانواده

• IBSA، isba

ایرلندی باستان

دیگر شکل‌ها

• bies

فعل

bias

1. سوم شخص مفرد آینده نسبی از at·tá