نتایج جستجو
صفحهٔ «سرگرم شدن» را در این ویکی بسازید! الگوهای پیشساختهٔ سرواژه ممکن است در ورود لغتها به شما کمک کنند:
فارسی: |
- فارسی /بازی/کَردَن/ بازی کردن سرگرم شدن به بازی. مشغول شدن به چیزی برای گذراندن وقت. قمار کردن. –––– ترجمهها...۶۸۹ بایت (۱۹ واژه) - ۷ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۴۳
- (تَ) عربی یکدیگر را سرگرم ساختن. فرهنگ لغت معین...۲۲۰ بایت (۹ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۴۶
- بهاری /چاققِه/چِوق/ چاقّهچوق سرگرمی، سرگرم شدن همراه با کار فنی بویژه برای پیر مردها که در خانه مزاحم باشند، نجاری، بنایی، زراعت برای او مهیا کردن....۶۱۱ بایت (۳۹ واژه) - ۱۲ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۴
- (اِ تِ) عربی همه را فرا - گرفتن. غرق شدن. سخت سرگرم کاری شدن. فرهنگ لغت معین...۲۹۶ بایت (۱۶ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۴۷
- (اِ هِ) عربی کوشیدن در کا ستیزه کردن. سرگرم بودن به کا فرهنگ لغت معین...۲۹۲ بایت (۱۵ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۳۱
- کِلَوَنْگ :(kelawang) در گویش گنابادی یعنی مشغله ، مشغول ، سرگرم ، سرگرمی...۲۰۷ بایت (۱۰ واژه) - ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۱:۳۷
- (~.) عربی کسی که با انجام کارهایی مانند ریسمان بازی و تردستی مردم را سرگرم میکند. فرهنگ لغت معین...۳۲۹ بایت (۱۸ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۲۲
- (لَ وْ تَ) عربی مشغول - کننده، سرگرم کننده. فرهنگ لغت معین...۲۵۳ بایت (۱۱ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۱۴
- ایتالیایی intrattenere...۹۹ بایت (۲ واژه) - ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۳۷
- (لَ وْ) عربی بازی کردن.مشغول شدن ،سرگرم شدن،انس گرفتن به سخن کسی،جماع کردن آنچه مایة سرگرمی و بازی باشد. بازی، طرب، لعب. فرهنگ لغت معین...۳۹۵ بایت (۲۸ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۳:۰۳
- وَحَرْف :(waharf) در گویش گنابادی یعنی شوق سخن گفتن را در کسی برانگیختن ، زیرِ زبان کشیدن ، مشغول و سرگرم کردن کسی با سخن...۲۵۶ بایت (۲۳ واژه) - ۱۹ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۴۶
- بازی دادن ۱. فریب دادن، شستشوی ذهنی دادن، به بازی گرفتن ذهن کسی به هدف فریب وی. (دَ) کسی را سرگرم ساختن. فریب دادن کسی. فرهنگ لغت معین...۳۴۷ بایت (۲۸ واژه) - ۱۲ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۲۳:۰۱
- (مَ) عربی (اِمف.) کسی که سرگرم کار باشد. جای اشغال شده. فرهنگ لغت معین ایتالیایی indaffarato occupato انگلیسی engross busy at working hardscrabble employ...۴۷۶ بایت (۲۶ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۱۸
- (کَ) کِچَوُل :(kechowl) در گویش گنابادی به معنی الاف ، معطل ، مشغول و سرگرم ، امید واهی کاچول: جنبانیدن سرین وقت رقص و مسخرگی، کون جنبانی. فرهنگ لغت معین...۳۹۵ بایت (۲۷ واژه) - ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۴۱
- حوزه هستند. طلبه، طالبا، طالبها گونههای دیگر صرف این واژه هستند شاید محصل مترادف طلبه باشد با این تفاوت که محصل سرگرم تحصیل علوم مذهبی یا فقه نیست....۶۲۱ بایت (۳۸ واژه) - ۱۷ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۵
- ایتالیایی divertente...۹۷ بایت (۲ واژه) - ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۳۸
- /آتش/باز/ آتشباز آنکه با آتش کارهای شگفتانگیز انجام دهد و با آن مردم را سرگرم سازد. استادان آتشباز ... آغاز آتشبازی کرده ... «نطنزی» فرهنگ بزرگ سخن...۵۸۰ بایت (۲۷ واژه) - ۱۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۶
- 1. لهو و لعب دو لغت عربی اند. لهو به معنای کار بیهوده است.(عشق و حال) لعب به معنای بازی است. بازی به معنای کار بیهوده ی سرگرم کننده یا نشاط آور است....۲۵۶ بایت (۳۴ واژه) - ۱۴ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۵۸
- آتشافروز (مجاز): ایجاد کننده فتنه و فساد، فتنه انگیز. کسی که در جشنها مردم را سرگرم کرده، آتش روشن میکند و شعلة آن را در دهان خود فرو میبرد و بیرون میآرد،...۹۶۶ بایت (۵۴ واژه) - ۱۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۵۶
- امرونهی میکند و برای خود حق برتری و بزرگی قائل است. رئیس. سرپرست. به کار خود سرگرم بود و آقابالاسر نداشت. «جمالزاده» آقا، آقای، آقایی، آقازاده، آقاسی، آقامنش،...۱ کیلوبایت (۵۶ واژه) - ۱۸ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۷