نتایج جستجو

صدای فش فش کردن...

(فِ ش) صدای فش فش مار هنگام حمله کردن. فرهنگ لغت معین...

(فَ) فِشْ :(fesh) در گویش گنابادی یعنی خِلْ ، آب بینی ، خالی کردن آب بینی با دمیدن نفس در بینی فُشْ :(fosh) در گویش گنابادی یعنی فحش ، دشنام ، بیرون ریختن...

پهلوی [اژد/ ها/ فش] اژدهافش اژدهافش را حکیم فردوسی بارها در موضاعات مختلف آورده مانند این مصرع: کی اژدهافش بیامد چو باد؛ که منظور از آن تاختن آسان ضحاک...

پهلوی [فِش/اَنگ] فشنگ گلوله یا گولّه فِش به باور عامیانه کهن صدای مار در هنگام حمله است گاهی ادژها فش در شاهنامه نیز ملاحظه می‌شود. کی اژدها فش بیامد چود...

(پَ وَ) پری وار، پری فش. فرهنگ لغت معین...

(پَ) یال گردن و کاکل اسب. فرهنگ لغت معین (~.) وش. فش: معنی شبه و مانند آن بخشد. فرهنگ لغت معین...

(فَ) چرک، ریم. فرهنگ لغت معین (فُ) بُش، پُش، فُش ؛ یال اسب. فرهنگ لغت معین...

(کَ شُ فَ) شان و شوکت، کرو فرانسوی فرهنگ لغت معین...

آهن، برنج و یا نقره که برای قفل کردن صندوق درست کنند. فرهنگ لغت معین (بِ) از اتباع خوش، خوش و بش. فرهنگ لغت معین (بُ) پش. فش. بشک: موی گردن اسب، یال. فرهنگ...

اژدها فش درفش ..... شب تیره‌گون کرد گیتی بنفش آلتی آهنین و نوک تیز شبیه جوالدوز اما ضخیم تر از آن با دسته‌ای چوبی که کفّاشان از آن برای سوراخ کردن چرم و...

اَژدِ - ها شکل گرفته و بخش نخست کلمه اژ حاکی از له‌کردن و پایمال کردن است و بخش دوم ها علامت تکرار است. اژدها فش شاهنامه. ISBN 964-5566-35-5 ترجمه‌ها...

کشیدم،با صدایی بلند استاد غفاری من و خانواده ام را تهدید به متواری کردن از شهر کرد و زیر فش کشید منو» وی می‌گوید که با جزوه من حتی کنکور رو صد میزنید اما دانش...