نتایج جستجو

آیا منظورتان واجی کردن بود؟
فارسی:

نمایش (۲۰تای قبلی | ) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)
  • واجب کردن...
    ۱۳۳ بایت (۲ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۵۸
  • (کِ) عربی کفائی (ص نسب.) منسوب به کفایت. ؛ واجب ~ امری واجب که چون یک تن آن را انجام دهد، اجرای آن از عهدة دیگران ساقط شود. مق واجب عینی. فرهنگ لغت معین...
    ۳۵۸ بایت (۳۲ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۵۳
  • (فَ ض) عربی فریضة واجب، لازم. آن چه که خداوند انجام آن را بر انسان واجب کرده. فرهنگ لغت معین...
    ۳۶۷ بایت (۲۰ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۳۰
  • (مُ تَ رَ) عربی (اِمف.) فرض کرده شده، واجب گردیده، فریضه کرده شده. واجب، لازم. فرهنگ لغت معین...
    ۲۸۹ بایت (۱۸ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۲۶
  • (اِ تِ) عربی واجب گردانیدن، فریضه کردن. فرهنگ لغت معین...
    ۲۳۶ بایت (۱۰ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۰۷
  • بایسته، لازم، واجب. فرهنگ لغت معین انگلیسی necessary...
    ۲۱۹ بایت (۸ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۰۷
  • (تَ) عربی واجب گردانیدن چیزی. جداجدا کردن. رخنه نمودن. آشکار نمودن. فرهنگ لغت معین...
    ۲۸۹ بایت (۱۴ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۴۲
  • (ضَ) عربی واجب، لازم. فرهنگ لغت معین...
    ۱۸۷ بایت (۷ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۳۷
  • (تَ حَ تُّ) عربی لازم گشتن. چیزی را بر خود واجب کردن. شادمانی کردن. فرهنگ لغت معین...
    ۲۸۲ بایت (۱۷ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۲۰
  • (اِ) عربی جیره و مقرری به کسی دادن. واجب شدن زکات بر مال. جدا کردن چیزی برای کسی. فرهنگ لغت معین...
    ۳۳۴ بایت (۲۱ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۰۸
  • (اِ) عربی سزاوار شدن، واجب و لازم دانستن امری یا چیزی. فرهنگ لغت معین...
    ۲۵۷ بایت (۱۴ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۵۰
  • (یِ تِ) پهلوی واجب، لازم. فرهنگ لغت معین انگلیسی requisite necessitous necessary must necessitate...
    ۳۴۷ بایت (۱۴ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۰۷
  • (ذِ) عربی حق، واجب. حرمت، آبرو. زینهار، امان. فرهنگ لغت معین...
    ۲۳۱ بایت (۱۱ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۰۴
  • عربی واجب کردن، لازم گردانیدن. پذیرفتن. طرف عقد واقع شدن. فرهنگ لغت معین انگلیسی requirement implication exigency necessitate implicant imply...
    ۴۱۳ بایت (۲۰ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۴۰
  • (اَ یا اُ جَ) (ص تف.) واجب تر، بایسته ترکی فرهنگ لغت معین...
    ۲۰۷ بایت (۱۳ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۳:۴۱
  • (زِ مُ لْ اِ) عربی امری که اجرای آن واجب باشد. فرهنگ لغت معین...
    ۲۴۷ بایت (۱۴ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۰۳
  • (جِ) عربی جِ واجبه ؛ اموری که به جا آوردن آن‌ها واجب و بایسته‌ فرهنگ لغت معین...
    ۲۹۸ بایت (۱۶ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۰
  • عربی /لازِم/ لازم آنچه از آن گریزی نیست، ضروری، بایسته، واجب، ضرو. آنچه همیشه با چیزی باشد، ثابت، استوا . –––– ترجمه‌ها فرهنگ لغت معین فرهنگ بزرگ سخن...
    ۱ کیلوبایت (۲۶ واژه) - ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۴۹
  • (فَ. گُ دَ) عربی واجب کردة خداوند را به جا آوردن، مانند: نماز خواندن. فرهنگ لغت معین...
    ۲۹۴ بایت (۱۷ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۴
  • (نَ فِ) (اِ جِ نافله ؛ نمازهای سنت که واجب نباشد، نمازهای مستحب. فرهنگ لغت معین...
    ۲۴۳ بایت (۱۵ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۳۷
نمایش (۲۰تای قبلی | ) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)