نتایج جستجو
صفحهٔ «واژههای مازندرانی» را در این ویکی بسازید! الگوهای پیشساختهٔ سرواژه ممکن است در ورود لغتها به شما کمک کنند:
فارسی: |
- مازرونی (رده واژههای مازندرانی)زِ مازرونی مازندرانی مازرونی مازندرانی مازرونی زبان مازندرانی...۴۲۱ بایت (۸ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۲۸
- مربوط به استان، مردم، و زبان مازندران. یک فرد مازندرانی زبان مازندرانی، یکی از زبانهای ایرانی برگردانها ایرانی...۶۱۹ بایت (۱۸ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۳۰
- نیما (رده واژههای مازندرانی)است، کسی که نسبت به دیگران منصف است. نیم + الف صفت فاعلی. ریشهٔ نیما، مازندرانی بوده و به معنای کمان میباشد، همچنین نام کوهی در حوالی نور مازندران میباشد...۲ کیلوبایت (۱۴۲ واژه) - ۱۱ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۹
- فطور (رده واژههای مازندرانی)فَطúر؛ شکافها. فرهنگ لغت معین صبحانه fetor (عامیانه) نوعی نفرین در زبان مازندرانی است. در واکنش توءام با عصبانیت به کسانی که در جواب فراخوان به موقع عمل...۹۱۲ بایت (۶۹ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۳:۲۲
- Mazandarani (رده واژههای انگلیسی)مربوط به استان، مردم، و زبان مازندران. یک فرد مازندرانی زبان مازندرانی، یکی از زبانهای ایرانی Iranian...۴۸۷ بایت (۱۷ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۰۶
- شفته (رده واژههای مازندرانی)مصالح ساختمان جهت استفاده و بکارگیری در ساختمان سازی ، محلول سِفت. الگو:مازندرانی (عامیانه):شخص کم عقل. برای تحقیراشخاصی که بدون خرد ورزی اقدامی میکنند...۱ کیلوبایت (۹۱ واژه) - ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۰۳
- دماغ (رده واژههای مازندرانی)ایتالیایی: naso سمنانی: ونیا کردی: لوت گیلکی: دماغ، وینی لارستانی: پوز، دماخ لری: نفت، فیر، پت، پوز لکی: پت مازندرانی: دماغ، فنی، ونی، وینی ملایری: پت...۱ کیلوبایت (۴۵ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۱
- ونی (رده واژههای مازندرانی)وِ بینی، دماغ...۱۶۸ بایت (۳ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۲۶
- تشی (رده واژههای مازندرانی)(تَ) جوجهتیغی، خارپشت، تیرانداز....۲۰۷ بایت (۴ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۵۵
- فنی (رده واژههای مازندرانی)(فَ نّ) (ص نسب.) منسوب و مربوط به فن. کسی که در امور صنعتی مشغول به کار است. ترجمهها فِ بینی، دماغ...۵۸۰ بایت (۲۲ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۴۱
- وینی (رده واژههای مازندرانی)بینی، دماغ بینی، دماغ...۲۹۹ بایت (۴ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۹
- بامشی (رده واژههای مازندرانی)مْ / مِ گربه...۱۶۱ بایت (۳ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۴
- فارس دریامونا (رده واژههای مازندرانی)خلیج فارس...۱۵۵ بایت (۲ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۳
- اشنافه هاکردن (رده واژههای مازندرانی)اِ فِ کُ دَ eshnafe hakordan عطسه کردن اِ فِ کِ دِ eshnafe hakerden عطسه کردن...۳۶۵ بایت (۱۶ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۵۹
- کورماس (رده واژههای مازندرانی)مگس...۱۴۴ بایت (یک واژه) - ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۲۷
- اسپه (رده اسمهای مازندرانی)مشترک بین قبایلی اتحادیه قبایلی ماد و پارس، سده هفتم پیش از میلاد. سپاه. مازندرانی اسپه سفید. اسپدانا –––– نویسه فرهنگ لغت معین تاریخ ماد: ISBN 964-445-106-6...۱ کیلوبایت (۳۹ واژه) - ۱۱ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۱۹
- وریس (مازندرانی/گیلانی برایست) + ـادن مصدر ناگذرا وریستن؛ روی پا ایستادن: خورد زمین ولی بسرعت وریساد. اگر زمین بخورم زود وریسایم. وریسادن [وَریسادَنْ]...۷۲۶ بایت (۲۶ واژه) - ۲۸ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۱۲
- فارسی میانه ساسانی an : در فارسی میانه مانوی amen: در هورامی، men: در مازندرانی، az: در کرمانجی، تالشی، ولاتی (برخی گویشها)، a: در سمنانی mn: در کردی...۳ کیلوبایت (۱۶۶ واژه) - ۲ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۵۳
- وریس (مازندرانی برایست) + ـتن ایستیدن روی پا؛ کسی را روی پای خودش استوار کردن: چند روز پیش یه پیرزن کنارم خورد زمین؛ که زودی وریستم اش. هر زمینخوردهای...۷۱۱ بایت (۳۹ واژه) - ۲۵ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۴۱
- برآمده از ویج (گیلانی/مازندرانی بمعنی سرخشدگی) + ـیدن /ویجیدَنْ/ غذایی/خوراکی را در روغن یا چربی پختن؛ سرخ کردن: ماهی هه را ویجیدم. دیروز کلی سیبزمینی...۷۶۸ بایت (۳۲ واژه) - ۲۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۰۱