پشت
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- پهلوی
آوایش[ویرایش]
- /پُشت/
اسم[ویرایش]
پشت
- بخشی از بدن جانوران که در جهت مخالف شکم و سینه قرار دارد.
- آن سوی هر چیزی. قسمت عقب هر چیز. مقابل جلو.
- پُشْتَ: در گویش گنابادی یعنی خاک هایی که روی هم انبار شده اند ، چیزهایی که روی هم انبار شده اند.
- پُشت: در گویش گنابادی یعنی یار ، یاور ، پشتیبان ، عقب.
صفت[ویرایش]
- پشتیبان، یار؛ صُلب؛ تخم، تخمه، نژاد، نسل؛ دنباله، ادامه.
- بام، سقف.
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین