چاک
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
پهلوی
چاک:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " چاک" می نویسد : ( ( ریشه و معنای بنیادین چاک بر من روشن نیست. آیا ”چاک “ ریختی است از چک، در چکیدن؟ سرشکهای آب نیز، آنگاه که فرو می ریزند، فرو می شکافند و از هم می پاشند. انگار که چاق در ”چاقو ”نیز ریختی است از "چاک ": چاقو ( =چاکو ) ابزاریست که با آن چیزی را چاک می زنند و می شکافند. ) )
( ( فکند آن تن شاهزاده به خاک
به چنگال کردش کمرگاه چاک ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 243. )
اسم
[ویرایش]- شکاف.
- پاره.
- سفیدة صبح.
- دریچه. ؛ به ~ زدن گریختن، فرار کردن.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
اسم
[ویرایش]- چک. جک: قبالة باغ و خانه و مانند آن.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]- انگلیسی
- tear