کرچک
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- نیاهندوایرانی
آوایش
[ویرایش]- /کَرچَک/
اسم
[ویرایش]کرچک
- (گیاهی): دانه درشت و روغنداری که در گذشته مصرف دارویی داشت و روغنکرچک را به عنوان مسهل میخورند؛ گیاه این دانه که علفی، یکساله، کاشتنی، و از خانواده فرفیون است.
- کَرچک یا کِرچک ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش کر - چک قابل تجزیه باشد؛ و چَک در هر دو اصطلاح به معنی کشیدن، وزن کردن است.
- گیاهی از تیره فرفیونها یکساله و دارای برخی گونههای پایا میباشد. برگهای این گیاه دارای پهنک بزرگ و منفرد و پنجهای شکل و گلهایش خوشهای و به طور متقابل با برگهای انتهایی ساقه قرار دارد. میوهاش کپسولدار و پوشیده از خار و شامل سه دانه روغندار. از دانههای کرچک روغنی به دست میآید که مصارف صنعتی و دارویی دارد.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین