آه
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- زبان معیار باستان
آوایش
[ویرایش]- /آه/
اسم
[ویرایش]آه
- نفسی عمیق که بر اثر غم، درد، تأسف، و مانند آنها، از سینه خارج برمیآید و معمولاً از راه دهان خارج میشود و صدایی مانند «آه» به گوش میرسد.
- کلمهای است که برای نشان دادن درد، رنج، اسف و اندوه به کار میبرند. آوه، آوخ، آخ و وای نیز گویند.
- در بساط نداشتن کنایه از: از هر گونه امکان مالی محروم بودن.
- این واژه زمانی به کار می رود و شخص افسرده و یا ناراحت از چیزی است , همچنین زمانی که اشخاص احساس درد می کنند نیز از واژه آه استفاده می کنند.
- گاهی بزرگان از آه مخفف الله هم یاد میکنند و آنجاییست کسی مضطر و گرفتار است و همین آه که از دلش بیرون میاید یعنی الله که بنده به درگاهش با آه میگوید.
استعاره
[ویرایش]- آه از دل برآوردن کنایه از: اظهار ناراحتی و درد کردن.
- آه در بساط نداشتن کنایه از: فقیر و بیچیز بودن.
- آه از نهاد کسی برآمدن کنایه از: به علت اتفاق ناگوار و ناگهانی، بسیار غمگین و ناراحت شدنِ او.
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین