پرش به محتوا

ابلیس

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /اِبلیس/

اسم خاص

[ویرایش]

ابلیس (ادیان)

  1. در باورهای دینی، موجودی که باعث رانده شدن آدم و حوّا از بهشت شد، انسان را گمراه میکند و مظهر شرّ و بدی شمرده میشود. ابالسه، ابالیس.
  2. شیطان، اهریمن، موجودی خیالی و نامحسوس که همشیه بدخواه انسان است.

کهن‌واژه

[ویرایش]
  1. ابلیس ممکن است در زبان معیار باستان بصورت اَبلهَ - ایز تلفظ می‌شده است، و کنایه از جنس مؤنث شرور بوده است. آکله.
    در شاهنامه همسر مرداس و مادر ضحاک است . از کارهای شگرف او طراحی قتل همسر سپس برتخت نشاندن پسر و نزدیکی با اوست. بدین منوال در اذهان ملل باستان ابلیس ملکه‌ای بود که با پسر خود وصلت نمود.

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ شاهنامه