بارون
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
اسم[ویرایش]
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|
اسم[ویرایش]
- [عامیانه] باران.
- درختی است . سرد است به درجه اول و خشک به سیم، بر قوبا طلا کنند زایل کند. و چوبش در آب بمرور مانند آبنوس شود. سبکتر از مازو است و بوی خوش دارد.
اسم خاص[ویرایش]
- دهی است در دهستان چالدران بخش سیه چشم شهرستان ماکو که در ۱۶ هزار و یک صد گزی شمال خاوری سیه چشمه و ۱۴ هزار گزی شمال خاوری شوسه سیه چشمه به کلیسای کندی در کوهستان واقع است. هوایش سرد و دارای ۱۶۲ تن سکنه است. آبش از چشمه و نهر دیبک و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و گلهداری و صنایع دستی مردم جاجیمبافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۴).