کار
ظاهر
فارسی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.کار (جمع کارها)
- /کارْ/
- (فیزیک) انرژی منتقل شده به یه جسم که برابر بردار نیرو ضرب در اندازه جابجایی است:
- کار نیروی عمودی سطح در حرکت افقی برابر صفر است.
- پیشه؛ شغل:
- کارت چیه؟
- یه کار نون و آبدار برایم سراغ داری؟
- عمل:
- وظیفه؛ نقش:
- در شرکتت، کارت چیه؟
واژههای مشتقشده
[ویرایش]واژههای مرتبط
برگردان
[ویرایش]فیزیک | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
پیشه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
وظیفه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
عمل | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
فعل
[ویرایش]- /کارْ/