پرش به محتوا

آرای

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /آرای/

اسم

[ویرایش]

آرای

  1. آراستن. جزء پسین بعضی کلمه‌های مرکب به معنی آراینده. خودآرا، مجلس‌آرا.
  2. (قدیم): زیور، زینت.
    تو را حاجت به آرایش نباشد/ که خود پا تا به سر آرایی ای زن. «ملک‌الشعرای بهار»

مترادف‌ها

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن