پرش به محتوا

احرام

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]
لباس سپید احرام

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی
جستجو در ویکی‌پدیا ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ احرام دارد

آوایش

[ویرایش]
  • /اِحْرام/

اسم مصدر

[ویرایش]

احرام (فقه)

  1. بر خود حرام کردنِ بعضی چیزها (مانند استفاده از عطر) به منظور برگزاری مراسم حج. آهنگ حج کردن، در حرم درآمدن.
  2. (مجاز): دو قطعه پارچه سفید دوخته نشده که در هنگام اعمال حج، یکی را مانند لُنگ بر کمر می‌بندند و دیگری را بر دوش می‌اندازند. جمع حَرَمْ، و حریم.

کهن‌واژه

[ویرایش]
  1. احرام ممکن است در زبان معیار باستان به دو صورت قابل تجزیه باشد؛ نخست اَ - حرام و دیگری اِح - رام؛ بیتی از شاهنامه راجع به احرام کیکاووس و کیخسرو:
  2. نشستند با باژ هر دو بر اسپ/ دوان تا سوی خان آذرگشسپ/ پر از بیم دل یک به یک پر امید/ برفتند با جامه‌های سپید. «فردوسی»

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]



ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس