احرام
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ احرام دارد |
آوایش
[ویرایش]- /اِحْرام/
اسم مصدر
[ویرایش]احرام (فقه)
- بر خود حرام کردنِ بعضی چیزها (مانند استفاده از عطر) به منظور برگزاری مراسم حج. آهنگ حج کردن، در حرم درآمدن.
- (مجاز): دو قطعه پارچه سفید دوخته نشده که در هنگام اعمال حج، یکی را مانند لُنگ بر کمر میبندند و دیگری را بر دوش میاندازند. جمع حَرَمْ، و حریم.
کهنواژه
[ویرایش]- احرام ممکن است در زبان معیار باستان به دو صورت قابل تجزیه باشد؛ نخست اَ - حرام و دیگری اِح - رام؛ بیتی از شاهنامه راجع به احرام کیکاووس و کیخسرو:
- نشستند با باژ هر دو بر اسپ/ دوان تا سوی خان آذرگشسپ/ پر از بیم دل یک به یک پر امید/ برفتند با جامههای سپید. «فردوسی»
واژههای مشتق شده
[ویرایش]
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس