ار
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آر/
پسوند
[ویرایش]آر
حرف
[ویرایش]اَر (شاعرانه)
- مخفف اگر، حرف شرط: «ار تو بهمَثَلْ به سنگ برْ بوسه دهی / سنگ از لبِ تو عقیق و بیجاده شود» (برهان گنجهای).
- اگر، چناچه، هرگاه، در صورتی که. یا، خواه، چه، مگر در قدیم.
- مترادف شوهر در زبان بهاری. عر.
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
ترجمهها
منابع
|