پرش به محتوا

ایل

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • ترکی

آوایش

[ویرایش]
  • /اِیل/

اسم

[ویرایش]

ایل

  1. ایل واحدی است اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی که از همبستگی نوع مکانیکی و نظارت بالای اجتماعی برخوردار است و همچنین مجموعه‌ای از طوایف است که با زبان، آداب، عادات و فرهنگ مشترک، چه در ییلاق و چه در قشلاق زیر نظر یک ایلخانی یا ایل‌بیگی اداره می‌شوند.
  2. گروهی از مردم هم نژاد، که فرهنگ و اقتصاد مشترک دارند و معمولا به صورت چادرنشینی زندگی میکنند.[۱] مفردِ ایلات.
  3. (ترکی): گاه‌شماری به معنی سال، یکسال. قبیله.
  4. (عربی): طایفه، قبیله.

صفت

[ویرایش]
  1. دوست، یار، همراه.
  2. رام، مطیع.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

پانویس

[ویرایش]
  1. در زبانِ اوستایی (ایرا) به چمِ (گروه، دسته، ارتش، تیپ) بوده است. در رویه‌یِ ۲۶۰ از نبیگِ (فرهنگِ واژه های اوستا) آمده است. واژه (ایل) واژه‌ای ایرانی است که از واژه (ایر، ایرمان) در زبانِ پارسی میانه- پهلوی برگرفته شده است، هر چند که این واژه ریشه‌یِ اوستایی نیز دارد. دگرگونیِ آواییِ (ر/ل) در زبانهایِ ایرانی و هندواروپایی رواگمند (رایج) بوده است (ایر/ایل)، (ایرمان/ایلمان). (ایر) در زبانِ پارسی میانه- پهلوی به چمِ (نژاده، اصیل‌زاده، یَل) و (ایرمان) به چمِ (دوست، یار) بوده است؛ چنانکه در رویه‌هایِ ۳۰، ۳۲ و ۲۳۲ آمده است.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ واژه‌های اوستا