جدی
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه شناسی
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- [جِد/دِی]
صفتنسبی
[ویرایش]جدی
- ویژگی سخن، عمل، یا رفتاری که دارای هدف، ارزش، و اهمیت، و مستلزم دقت و توجه است؛ مفابل شوخی.
- ویژگی آنکه کمتر شوخی میکند و رفتارش معمولا خشک و بدون ملایمت است.
ریشه شناسی۲
[ویرایش]جُدَی
- بزغاله، برج دهم از بروج دوازده گانه.
- هزاره برانگیخته شدن زرتشت،
- ستاره قطبی، ستارهای در انتهای دُم خرس کوچک با اختلاف کمتر از ۱ درجه از محل واقعی قطب شمال. میخگاه، سپاهبد و سپاهبدان هم گفته شده.
- (اخترشناسی): جُدَی ّ. جَدی . و آن همان ستارهی معروف است که ریاضیدانان به جهت امتیاز بین آن و برج جدی آن را بضم جیم و فتح دال خوانند. و آن مقدمترین و بزرگترین ستاره از بناتالنعش صغری و دو ستارهی دیگر میان آن و نعش فاصله است. و آن را نجمةالقطب نیز گویند و آن کوکبی است که بر طرف ذنب دب اصغر است و از دلائل قبله یکی او است که نزدیکترین کوکبی است به قطب شمالی. از کواکب مرصوده است و آن را مداری است بر گرد قطب بروج به حرکت خاص او، یعنی حرکت فلک کواکب ثابته و این از مدارات عرضی است و هرگز مختلف نشود بعد از این کوکب از قطب بروج
مترادفها
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن: ISBN 964-6961-92-4