پرش به محتوا

داش

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • ایلامی

آوایش

[ویرایش]
  • /داش/

اسم

[ویرایش]

داش

  1. (قدیم): کوره یا هرجایی که در آن آتش زیاد روشن کنند. کوره، کوره کوزه‌گری یا آجرپزی. آتشگاه حمام، آتشخانه.
  2. (عامیانه): مخفف داداش، برادر. عنوانی صمیمانه در خطاب به مردان، جاهل، لوطی.
  3. در گویش گنابادی یعنی تنور برقی.
  4. در گویش برازجانی توسط علی جلوه به معنی ( برادر ) ترجمه شده است.
  5. طبق این منبع. ویدئو داش از واژه های ایلام باستان است لینک:https://www.aparat.com/v/VJzOt

ریشه لغت

[ویرایش]
  • آذری

اسم

[ویرایش]
  1. به معنی سنگ.

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن