داش

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • /داش/

اسم[ویرایش]

داش

  1. (قدیم): کوره یا هرجایی که در آن آتش زیاد روشن کنند. کوره، کوره کوزه‌گری یا آجرپزی. آتشگاه حمام، آتشخانه.
  2. (عامیانه): مخفف داداش، برادر. عنوانی صمیمانه در خطاب به مردان، جاهل، لوطی.
  3. در گویش گنابادی یعنی تنور برقی.
  4. در گویش برازجانی توسط علی جلوه به معنی ( برادر ) ترجمه شده است.

ریشه لغت[ویرایش]

  • آذری

اسم[ویرایش]

  1. به معنی سنگ.

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن