داش
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- ایلامی
آوایش
[ویرایش]- /داش/
اسم
[ویرایش]داش
- (قدیم): کوره یا هرجایی که در آن آتش زیاد روشن کنند. کوره، کوره کوزهگری یا آجرپزی. آتشگاه حمام، آتشخانه.
- (عامیانه): مخفف داداش، برادر. عنوانی صمیمانه در خطاب به مردان، جاهل، لوطی.
- در گویش گنابادی یعنی تنور برقی.
- در گویش برازجانی توسط علی جلوه به معنی ( برادر ) ترجمه شده است.
- طبق این منبع. ویدئو داش از واژه های ایلام باستان است لینک:https://www.aparat.com/v/VJzOt
ریشه لغت
[ویرایش]- آذری
اسم
[ویرایش]- به معنی سنگ.
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن