پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
صفحهٔ اصلی
سرواژهٔ تصادفی
همکاری
قهوهخانه
تغییرات اخیر
ورودی کاربران
واژه درخواستی
تماس با ویکیواژه
راهنما
جستجو
جستجو
ظاهر
کمک مالی
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
کمک مالی
ایجاد حساب
ورود
رده
:
مصدر متعدی فارسی-عربی
افزودن زبانها
افزودن پیوند
رده
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
پیوند پایدار
اطلاعات صفحه
دریافت نشانی کوتاهشده
بارگیری کد QR
چاپ/برونبری
ایجاد کتاب
بارگیری بهصورت PDF
نسخهٔ قابل چاپ
در پروژههای دیگر
ظاهر
انتقال به نوار کناری
نهفتن
راهنما
از ویکیواژه
سرواژههای ردهٔ «مصدر متعدی فارسی-عربی»
۱۶۳ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۱۶۳ صفحه دارد.
ا
اجری کردن
احلیل زدن
اختیار کردن
اخلاء
ادب کردن
ادخل
ارداء
استقبال کردن
اصلاح دادن
امان دادن
اوراق کردن
ب
بساط انداختن
بساط کردن
بسط دادن
بسمل کردن
بلعیدن
بی سکه کردن
بیعت شکستن
ت
تألیف کردن
ترک کردن
تسبیح گفتن
تعلیق زدن
تلف کردن
ث
ثابت کردن
ثبت کردن
ج
جرم نهادن
جلب کردن
ح
حاشا کردن
حال آوردن
حالی کردن
حصار دادن
حل کردن
حلال کردن
حمل کردن
خ
خاتمه دادن
خاصه گرفتن
خط زدن
د
دایر کردن
ذ
ذخیره نهادن
ذکر کردن
ذوب کردن
ذوق یافتن
ر
ربیع خوردن
رد زدن
س
ساقط کردن
سبیل راندن
سبیل کردن
سجل کردن
سقط گفتن
سکه زدن
سنت کردن
سیاست راندن
سیاست فرمودن
ش
شقه کردن
ص
صباح کردن
صرف کردن
صف شکستن
صفا دادن
صورت دادن
صورت کردن
ض
ضایع کردن
ضرب کردن
ط
طبع کردن
طراز کردن
طرح افکندن
طرح دادن
طرح ریختن
طرح کردن
طعن زدن
طلا گرفتن
طلبیدن
طناب زدن
طهارت کردن
طهارت گرفتن
طی کردن
طیره کردن
ع
عاق کردن
عبارت کردن
عشوه دادن
علاوه کردن
علم کردن
عمل دادن
عنان گرفتن
عنانی کردن
عنایت کردن
عیار گرفتن
غ
غالب کردن
غرما کردن
غرور دادن
غره کردن
غل کردن
غلاف کردن
غنیمت شمردن
غیرت نمودن
ف
فتیله کردن
فراغت دادن
فرس راندن
فرصت دانستن
فرق کردن
فصد کردن
فصل کردن
فقاع گشودن
فهماندن
فهمانیدن
فهمیدن
فیصله دادن
ق
قبا کردن
قبضه کردن
قبل کردن
قبله ساختن
قبول کردن
قرار دادن
قسمت کردن
قط زدن
قطع کردن
قفا دریدن
قلب زدن
قهر کردن
ک
کراهت داشتن
کن فیکون کردن
ل
لقمه گرفتن
لواء بستن
لوث کردن
م
مبذول داشتن
مثل آوردن
مثله کردن
محشور بودن
محل نهادن
مرتفع ساختن
مستفیض شدن
مسجل کردن
مسخر کردن
مسمی کردن
مشروب کردن
مضمون ساختن
مطرح کردن
معاف کردن
معلق زدن
معمول داشتن
مغلطه کردن
مکدر کردن
ملحق کردن
ملی کردن
منظور کردن
ن
نثار کردن
نسبت دادن
نسبت کردن
نسخ نمودن
نسخه برداشتن
نسق کردن
نقد کردن
نکال کردن
و
وارد ساختن
وصله چسباندن
وضع حمل کردن
وضع کردن
وفق دادن
وقع نهادن
ولوله انداختن
وهن افکندن
ه
هبا کردن
هجی کردن
ی
یقین کردن
ردهها
:
مصدر متعدی
فارسی-عربی