روشن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- پهلوی
آوایش[ویرایش]
- /روشَن/
صفت[ویرایش]
روشن
- دارای نور، درخشان، تابان، آشکار، واضح؛ مقابل تاریک.
- تابناک. نورانی. منور. درخشان. تابان. چیز دارنده نور مثل چراغ و آفتاب و اطاق روشن. مُضی ٔ. منیر. باهر. بافروغ.
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن