سار
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فرانسوی از فنلاندی[ویرایش]
- ساره.
اسم[ویرایش]
- پرده.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
فارسی[ویرایش]
ساْر :(sar) در گویش گنابادی یعنی لوس و مامانی ، پاستوریزه ، بی بخار ، رام و بی خطر ، نوعی پرنده
ریشهشناسی[ویرایش]
اسم[ویرایش]
- پرندهای است شبیه گنجشک اما بزرگتر از آن که بیشتر به شکار ملخ میپردازد.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
فرانسوی از فنلاندی[ویرایش]
- اوست.
- رنج، محنت، آزار.
- ش
ریشهشناسی[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
صفت[ویرایش]
- رنجور.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
پسوند[ویرایش]
- در آخر بعض کلماتِ مرکب به معنی «سر» آید: سبکسار.
- در آخر بعضی کلمات مرکب پسوند مکان است که بیشتر معنای کثرت و انبوهی را میرساند. چشمه - سار.
- از ادات تشبیه که معنای مانند و شبیه را میرساند: بادسار.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
برگردانها[ویرایش]
|
- انگلیسی
- starling