شاه
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- پهلوی
آوایش[ویرایش]
- /شاه/
اسم[ویرایش]
مثال[ویرایش]
- شاهرخ زدن کنایه از: الف- فرصت را غنیمت شمردن. ب- غلبه یافتن.
- با شاه پالوده نخوردن کنایه از: خود را برتر از دیگران پنداشتن.
جستارهای وابسته[ویرایش]
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین