شو
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- ایرانی
آوایش
[ویرایش]- /شُـ/
اسم
[ویرایش]شُـ
بن مضارع شدن
[ویرایش]شُو
- شدن، جزء پسین بعضی از کلمههای مرکب، به معنی شونده.
- عمل شستن.
- شوی، شوهر.
- در گویش گنابادی یعنی شب.
زبان دیگر
[ویرایش]- انگلیسی
شُـ
- برنامه نمایشی (بویژه در تلویزیون).
زبان دیگر
[ویرایش]نیشابوری و خراسانی
[ویرایش]زبان دیگر
[ویرایش]لری
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن