هنگام
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- /هِنگام/
اسم[ویرایش]
هنگام
- بخشی از زمان، وقت، موقع؛ موسم، فصل؛ زمان مرگ.
- هنگام ممکن است در زبان معیار باستان به صورت هَنگ - آم بوده و کنایه از هنگ زنان جنگجو بوده است. در دوران حمله اسکندر مقدونی از قبایل زنان تیرانداز ایرانی ذکری به میان آمده که رهبر ایشان آترادات بود.
زبان دیگر[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- بهاری
اسم مرکب[ویرایش]
هَنگآم
- (قدیم): سهمیه آب، یا حق آبه کشاورز، از آب جاری یا قنات برای آبیاری زمین مزروعی.
- بی هنگام سو
- یک سهم آب.
- بی هنگام سو
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین]]