هنگام

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • /هِنگام/

اسم[ویرایش]

هنگام

  1. بخشی از زمان، وقت، موقع؛ موسم، فصل؛ زمان مرگ.
    هنگام ممکن است در زبان معیار باستان به صورت هَنگ - آم بوده و کنایه از هنگ زنان جنگجو بوده است. در دوران حمله اسکندر مقدونی از قبایل زنان تیرانداز ایرانی ذکری به میان آمده‌ که رهبر ایشان آترادات بود.

زبان دیگر[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • بهاری

اسم مرکب[ویرایش]

هَنگ‌آم

  1. (قدیم): سهمیه آب، یا حق آبه کشاورز، از آب جاری یا قنات برای آبیاری زمین مزروعی.
    بی هنگام سو
    یک سهم آب.

––––

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ بزرگ سخن
  • فرهنگ لغت معین]]