نتایج جستجو
نمایش نتایج افسر. نتیجهای برای افسس یافت نشد.
صفحهٔ «افسس» را در این ویکی بسازید! الگوهای پیشساختهٔ سرواژه ممکن است در ورود لغتها به شما کمک کنند:
فارسی: |
- پهلوی اَفسَر/ افسر کلاه، تاج، دیهیم. در حصن بگرفت و اندر نهاد/ سران را ز خون بر سر افسر نهاد «فردوسی» کسی که در ارتش درجهاش از ستوان به بالا باشد، صاحب...۲ کیلوبایت (۴۲ واژه) - ۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۲
- نظامی] افسر مسئول طرحریزی و آمادهسازی و هماهنگ کردن فعالیتها و تمام امور عملیاتی مرتبط با جنگ الکترونیکی که در ستاد عملیاتی انجام وظیفه میکند. «افسر جنگ...۵۶۳ بایت (۶۰ واژه) - ۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۱:۳۴
- حوزه: [علوم نظامی] افسر هوایی تحت فرماندهی نیروی آبخاکی که برنامهریزی همۀ مراحل مشارکت هوایی عملیات آبخاکی و عملیات پشتیبانی هوایی نیروها را در مسیر...۶۱۰ بایت (۶۷ واژه) - ۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۱:۳۵
- پابند. پیک پیادهای که در هر منزل میماند تا پیک خسته نامه به او بدهد و بدین طریق نامه زودتر به مقصد میرسید. افسر، به ویژه افسر شهربانی. فرهنگ لغت معین...۳۹۲ بایت (۳۲ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۳۸
- میان یگانهای مختلف نیروهای نظامی یا نیروهای انتظامی و دیگر سازمانهاست. «افسر رابط» همارزِ «liaison officer»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر غلامعلی...۴۸۴ بایت (۵۶ واژه) - ۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۱:۳۴
- (جُ تَ) معرب افسر و سریر. (م پادشاهی، سلطنت. فرهنگ لغت معین...۲۶۷ بایت (۱۲ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۱۰
- (~.) افسر نیروی دریایی که درجة او برابر با درجة سرتیپ فرهنگ لغت معین انگلیسی flag officer flagship...۳۳۷ بایت (۱۷ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۱:۳۶
- فردی که وظیفۀ او ایجاد درک مشترک و وحدت عمل میان یگانهای مختلف هوایی است. «افسر رابط هوایی» همارزِ «air liaison officer»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر...۴۲۰ بایت (۵۲ واژه) - ۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۱:۳۵
- (ژِ نِ) فرانسوی عنوانی است مربوط به افسر عالی رتبه در ارتشهای خارجی. فرهنگ لغت معین ترجمهها ایتالیایی generale انگلیسی general...۵۳۳ بایت (۲۱ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۲۸
- یابد یکی گور تنگ کلاهی که به نشانه پادشاهی و فرمانروایی بر سر میگذارند؛ افسر. (جمع): کلاه ترک، ترکِ درویشان، کلاه قابدوزیشدهٔ صوفیان. (استعاره): قسمت...۲ کیلوبایت (۸۵ واژه) - ۱۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۱۷
- آجودان (نظامی): افسری که در نزد افسر عالی رتبه خدمت میکند و دستیار اوست. آژان، مأمور پلیس. (منسوخ): از مناصب درباری، افسر (آجودان لشکری) یا شخص غیر نظامی...۱ کیلوبایت (۵۶ واژه) - ۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۲
- فرانسوی /آکتیو/ آکتیو (منسوخ): افسری که شغل نظامی را تا آخر عمر انتخاب کرده؛ مقابل افسر وظیفه. فرهنگ بزرگ سخن...۴۸۵ بایت (۲۰ واژه) - ۲۴ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۰
- قازی(بنیانگذار سلسله عثمانی)بود او یکی از شاهزاده های سلجوقی بود که به دست افشین بیگ افسر همیشه آماده خدمت سلجوقی به اتهام خیانت به قتل رسید آرامگاه ایشان در حلب (سوریه...۴۷۱ بایت (۴۳ واژه) - ۱۵ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۰۴
- اگر با استنتاجهای تاریخ زمان و مکان حدس زده شود احتمالا منظور یکی از فراعنه مصر است. کنون افسر شاه هندوستان/ بپوشی، نباشیم همداستان «فردوسی» شاهنامه...۷۰۶ بایت (۴۰ واژه) - ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۵
- اسلام. سرور، رئیس.بزرگتر، مسنتر. برادر که مهتر به خاور به رنج/ به سر بر ترا افسر و زیر گنج «فردوسی» مهتری، مهتران، مهترانه، مهترنژاد، مهترزاده، مهترباشی فرهنگ...۱ کیلوبایت (۵۴ واژه) - ۲۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۶
- میشود و پشت سر و گردن را میپوشاند. کفن شد کنون مغفر و جوشنش ..... ز خاک افسر و گرد پیراهنش عربی خود، کلاه آهنین. (جمع): مغان شاهنامه. ISBN 964-5566-35-5...۱ کیلوبایت (۴۷ واژه) - ۲۰ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۴۷
- حوزه: [علوم نظامی] ارشدترین افسر که در غیاب فرماندهدوم مسئولیت امور وی را بر عهده دارد. «فرماندهدوم موقت» همارزِ «acting executive officer»؛ منبع: گروه...۴۲۵ بایت (۴۸ واژه) - ۷ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۰:۳۸
- اصلاح میکردند تا بیرغبتی خود را به دنیا و مافیای آن نشان دهند. بر در میکده رندان قلندر باشند.....که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی (حافظ) فرهنگ لغت معین...۱ کیلوبایت (۷۵ واژه) - ۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۴۰
- حوزه: [علوم نظامی] استفادۀ افسر پلیس از نیروی فیزیکی در مواجهه با یک عضو از جامعه. «شدت عمل پلیس» همارزِ «police use of force»؛ منبع: گروه واژهگزینی...۳۹۳ بایت (۵۱ واژه) - ۶ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۰۳
- حوزه: [علوم نظامی] افسر یا کارمندی که مسئول فرایند حوضنشینی یا واحوضنشینی (undocking) ناو است. «مسئول حوضچه» همارزِ «dockmaster/ dock master»؛ منبع:...۴۲۵ بایت (۴۸ واژه) - ۷ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۵۷