نتایج جستجو

(زَ دَ) طلوع کردن آفتاب. فرهنگ لغت معین...

فارسی /آفتاب/به/آفتاب/ آفتاب‌به‌آفتاب (گفتگو): از طلوع آفتاب تا طلوع دیگر آن، صبح به صبح. آفتاب به آفتاب باید ... این مبلغ را به تایپ تحویل بدهم. «جمال‌زاده»...

/آفتاب/تُنُک/ آفتاب‌تنک (گفتگو): زمان طلوع خورشید. هنگام طلوع آفتاب. آفتاب تنک همه زدیم به صحرا. آفتاب، آفتاب دادن، آفتاب پریدن، آفتاب گرفتن، آفتاب خوردن،...

(~. زَ دَ) روییدن گیاه از خاک. طلوع کردن آفتاب. به احوالپرسی کسی رفتن. وارسی کردن. فرهنگ لغت معین...

/آفتاب/بالا/آمدَن/ آفتاب‌بالا‌آمدن (گفتگو): مقداری از روز گذشتن بعد از طلوع آفتاب. ساعت ۹ است، آفتاب بالا آمده. آفتاب، آفتاب دادن، آفتاب پریدن، آفتاب گرفتن،...

/آفتاب/نَزَده/ آفتاب‌نزده (گفتگو): پیش از طلوع آفتاب؛ صبح زود. مسافران، آفتاب نزده راه افتادند.«صادق هدایت» آفتاب، آفتاب گرفتگی، آفتاب پریدن، آفتاب گرفتن،...

(پَ) تلاش کردن و درهم آویختن. طلوع آفتاب. فرهنگ لغت معین...

اَفْتُوْ زِدَ :(aftowzeda) در گویش گنابادی یعنی آفتاب سوخته ، طلوع آفتاب ، گرما زده...

مقابل شب، آن مدت از زمان که بواسطه نور آفتاب روشن بوَد، یعنی مدتی که آفتاب بر این کره زمین می‌تابد؛ مدت زمان طلوع آفتاب تا غروب آن؛ بیست و چهار ساعت شبانه...

گردش آفتاب از طلوع تا غروب همراه با آن می‌چرخد، و این خصوصیت برای مردم دنیای باستان عجیب به نظر می‌رسید. پارچه ضخیم یا لبه کلاه که جلو تابش آفتاب بر چهره...

فاصله از غروب آفتاب تا طلوع صبح، زمان بین غروب خورشید تا سپیده دم. قرار داشتن قسمتی از کره زمین است در تاریکی سایه زمين وقتی که آفتاب زیر افق پنهان باشد...

(طُ) عربی برآمدن آفتاب یا ستارگان. آشکار شدن. فرهنگ لغت معین انگلیسی rise peep dawn break uprise sunup sunrise moonrise arise helical heliacal...

اَرتهَ فارسی /آرتا/ آرتا صبح، سپیده دم، پیش از طلوع آفتاب. افزوده، افزوده شدن، اضافه گشتن بر چیزی. گون آرتا. ظهر. بلندتر شدن تدریجی روزها در تابستان. در...

واژه به معنای دم صبح میباشد و به روشنایی قبل از طلوع خورشید اطلاق میگردد. اَفتوومار تلفیق دو واژه آفتاب و مار میباشد.این واژه از اینجا بوجود آمده که مارها...

خود پرداخت. نام این جنبش از نام یک نقاشی از کلود مونه به نام دریافتی از طلوع آفتاب (به فرانسوی: Impression, soleil levant)‏ گرفته شده‌است. نام امپرسیونیسم...