سار
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ سار معمولی دارد |
آوایش
[ویرایش]- /سار/
اسم
[ویرایش]سار
- پرندهای است شبیه گنجشک اما بزرگتر از آن که بیشتر به شکار ملخ میپردازد.
- ساْر: در گویش گنابادی یعنی لوس و مامانی ، پاستوریزه، بی بخار، رام و بیخطر ، نوعی پرنده.
پسوند
[ویرایش]- در آخر بعض کلماتِ مرکب به معنی «سر» آید: سبکسار.
- در آخر بعضی کلمات مرکب پسوند مکان است که بیشتر معنای کثرت و انبوهی را میرساند. چشمه - سار.
- از ادات تشبیه که معنای مانند و شبیه را میرساند: بادسار
زبان دیگر
[ویرایش]فرانسوی از فنلاندی
[ویرایش]- اوست.
- رنج، محنت، آزار.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین