آفتابمهتاب
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آفتاب/مَهتاب/
اسم مرکب
[ویرایش]آفتابمهتاب
- (ورزش): یکی از نفون کُشتی که در آن کشتیگیر با بالا کشیدن دو پای حریف در وضعیت ایستاده، او را بصورت سر و ته رو به خود قرار میدهد و در حالی که دو ساق او را در اختیار دارد، با رساندن یک پای خود به پشت حریف و پیچاندن او در جهت مخالف سعی میکند کتفهایش را به خاک برساند. پشتک وارو زدن.
- (بازی): نوعی بازی که در آن، دو نفر پشت بر پشت هم، بازوها را در یکدیگر حلقه میکنند و با خواندن شعر، به نوبت با خم شدن، دیگری را روی پشت خود از زمین بلند میکنند.
- نوعی بازی آتش با پرتاب گلوله که هنگام انفجار آن، خطوط رنگارنگی در فضا بوجود میآید. نوعی وسیله آتش بازی که به هنگام سوختن به چند رنگ در میآید.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]مترادفها
[ویرایش]- آفتاب، آفتاب گرفتگی، آفتاب پریدن، آفتاب گرفتن، آفتاب چریدن، آفتاب سا، آفتاب شدن، آفتاب بالانس، آفتاب پرست، آفتاب رو، آفتاب پهن، آفتاب تنک، آفتاب پرورده، آفتاب سوخته، آفتاب زرد، آفتابگردان، آفتاب چهره
برگردانها
[ویرایش]
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معبن