بار
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- میخانه، جایی که در آن سرپایی نوشابه و خوراک خورند.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
ریشهشناسی
[ویرایش]- آن چه که بر دوش انسان یا پشت چهارپا حمل شود.
- جرمی که در اثر اختلال دستگاه گوارش بر روی زبان پیدا شود.
- میوة درخت، بر.
- مترادف کار.
- سنگینی.
- گناه.
- بچهای که در شکم مادر
استعاره
[ویرایش]- ثروت، تمول.
- مشقت، رن
- مرتبه و واحدی برای شمارش(مانند چندین بار؛دو بار)
جمع
[ویرایش]- مسئولیت، تکلیف. ؛ ~ خود را بستن کنایه از: سود کلان به دست آوردن (غالباً از راههای نامشروع)
- ~ خود را به منزل رساندن کنایه از: موفق شدن در کار خود.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(رّ)
ریشهشناسی
[ویرایش]- اجازه، رخصت.
- اجازة حضور نزد شاه یا امیر.
- دفعه، مرتبه.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
صفت
[ویرایش]- نیکوکار.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
یافتن (تَ)
- بزرگ، بزرگوار.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
مصدر لازم
[ویرایش]- اجازة ورود به بارگاه شاه یافتن.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
پسوند
[ویرایش]- به صورت پسوند در آخر برخی واژهها معنای ساحل، کنار و انبوهی میدهد مانند: جویبار، زنگبار.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
اسم
[ویرایش]بار کش (کسی که بار را جا به جا میکند)
برگردانها
[ویرایش]
|
- انگلیسی
اسم
[ویرایش]- محلی در هتلها برای صرف انواع نوشیدنی.
برگردانها
[ویرایش]
|
- sumpter
- onus
- loading
- load
- freighter
- freight
- fraught
- fardel
- entrance
- encumbrance
- cargo
- burden
- brunt
- barroom
- audience
- admitance
- waybill
- unfruitful
- thrice
- sterile
- serfish
- second
- rerun
- raise
- rack
- prime
- pitiable
- piteous
- packing
- pack
- overload
- millstone
- load factor
- laden
- lade
- knapsack
- infertile
- gravid
- excruciating
- enclosure
- charge
- catastrophic
- cark
- calamitous
- bartender
- baleful
- armful
- admit
- weight
- unrestrained
- unload
- truss
- taproom
- surcharge
- stevedore
- serfhood
- serfdom
- serfage
- profligate
- peak load
- overset
- overlay
- overburden
- nurture
- load time
- laissez faire
- laisser faire
- lading
- hop
- fruiterer
- free living
- footloose
- dramshop
- carload
- card loader
- beholden
- baggage
- alloy
- waterline
- skulk
- pressure
- overtax
- neutron
- initial program load
- disembark
- disburden
- uniparous
- unburden
- sterilize
- steeve
- self unloading
- lift
- hydrogen ion
- checkroom
- broach
- weigh down
- polycarpous
- disencumber
- tailboard
- synchrotron
- ایتالیایی