پرش به محتوا

بافتن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /بافتَن/

مصدر فعل متعدی

[ویرایش]

بافتن

  1. بن‌مضارع باف؛ درهم تنیده رشته‌هایی از جنس نخ، پشم، نایلون و مانند آنها برای ساختن پارچه، فرش، و مانند آنها.
  2. تابیدن، گره زدن، سخن دروغ گفتن.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

ریشه‌های لغت

[ویرایش]
دری بافتن
پارسی ایران بافتن
تاجیکی бофтан

از خطای لوآ در پودمان:languages/data/3/p در خط 2229: attempt to call field '?' (a nil value). خطای لوآ در پودمان:languages/data/3/p در خط 2229: attempt to call field '?' (a nil value)., از خطای لوآ در پودمان:languages/data/exceptional در خط 5356: attempt to call field '?' (a nil value). (همریشه با اوستایی زمان مجاز برای اجرای اسکریپت‌ها منقضی شده است. ), از زمان مجاز برای اجرای اسکریپت‌ها منقضی شده است. (همریشه سنسکریت زمان مجاز برای اجرای اسکریپت‌ها منقضی شده است.), از زمان مجاز برای اجرای اسکریپت‌ها منقضی شده است. زمان مجاز برای اجرای اسکریپت‌ها منقضی شده است.زمان مجاز برای اجرای اسکریپت‌ها منقضی شده است. (همریشه یونانی زمان مجاز برای اجرای اسکریپت‌ها منقضی شده است., انگلیسی زمان مجاز برای اجرای اسکریپت‌ها منقضی شده است.).چتر۰راز۹از۹از۹هر

تصریف

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن