بخرد
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- گیرششده از بهاری: بِخرَد
آوایش
[ویرایش]- /بِخرَد/
صفت مرکب
[ویرایش]بخرد
- خردمند، حکیم.
کهنواژه
[ویرایش]- بخرد ممکن است به زبان معیار باستان به دو بخش بِخ - رَد قابل تجزیه باشد؛ و به معنی کلاً حاشا کردن یا نپذیرفتن موضوع یا اتهامی است[۱].
واژههای مشتق شده
[ویرایش]
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس/ شاهنامه